-
فکاهیات بخش چهارم
شنبه 13 آذرماه سال 1389 19:39
یک بار یک وردکی طی یک عملیات تروریستی میخواهه کاخ ریاست جمهوری افغانستان را انفجار بته (بدهد) بالاخره موفق میشه و خوده انتحار میکنه فردای ان روز امار میگیره می بینه که دست کم صد نفر کشته شده - ۹۹ نفر از خنده و یک نفر هم خود وردکی ***************** مرد: قسم میخوری که من را به خاطر پولهایم دوست نداری؟ زن: هزارافغانی...
-
فکاهیات بخش سوم
شنبه 13 آذرماه سال 1389 19:28
شخصی در وسط سرک خوابیده بود و یک لهاف را هم روی خود انداخته بود سخصی دیگری از انجا عبور میکرد وقتی دید کسی در وسط سرک خوابیده رفت پیشش اهسته صدا کرد بیادر میبخشید شما وردکی هستید شخص زیر لهاف با قهر گفت جرا از زیر لهاف هم معلوم میشه . ******************* دوزخی ها از بس غذاهای خراب خورده بودند با هم فکر کردند که بهشتی...
-
تصاویر بخش ۲
چهارشنبه 7 مهرماه سال 1389 08:45
برای نمایش تصاویر بیشتر و به سایز اصلی آن به ادامه مطلب مراجعه نمایید
-
تصاویر بخش ۱
چهارشنبه 7 مهرماه سال 1389 08:37
برای دیدن تصاویر بیشتر به سایز اصلی آن در ادامه مطلب مراجعه نمایید
-
بخش ۲
سهشنبه 6 مهرماه سال 1389 14:46
ریس فاکولته زراعت فاکولته زراعت را آتش گرفته بود ریس فاکولته زراعت به اطفاعیه میس کال میداد درس خواندن دو دوست که حوصله شان سررفته بود گفتند بیا سکه را ازبالا می اندازیم اگر سمت( روی ) نقش دار آن امده بود ماهواره نگاه میکنیم اگر روی دیگر آن امد میرویم بایسکل سواری میکنیم واگر به لبه اش ایستاد میرویم درس میخوانیم ریش...
-
بخش ۱
سهشنبه 6 مهرماه سال 1389 14:20
اقاضی رویش را طرف متهم کرد و پرسید : شما چند ساله هستید ؟ زن گفت که : 25 ساله هستم قاضی صاحب ! قاضی در جوابش گفت : حالا بفرمائید بگوئید که چند سال است که 25 ساله هستید ؟؟؟؟؟ از یک نفر پرسان کردند که نظرت راجع به مار چیست ؟ میگوید : حیوان خیلی خوبی است ولی حیف که همه اش دم است... زن اولی : این مرد ها واقعآ کله شق و یک...